سلام

سللام

احوال دوستان؟

نمی دونم چمه. حرفم نمیاد. یه مدته نشستم و فقط تماشا می کنم. صبر می کنم. هیچ فکری نمی کنم. 

خیلی دلم می خواد برم نقاشی کنم. نویسندگی کنم. قوه ی خلاقیتم داره انگار تعطیل می شه و این ازارم می ده. ولی نمی تونم. واقعا فرصت و شرایطشو ندارم. 

دیروز تصادفی توی کیف پولم یه کارت ویزیت پیدا کردم که روش یه سری مطلب با خودکار نوشته شده بود و من به کل فراموش کرده بودمش. از دیدنش شوک شدم ولی هر چی بهش نگاه کردم هیچ حسی بهم نداد. خیلی عجیبه و دور انداختمش. جالب اینکه نوشته های روش به شکل رمزی برام نوشته شده بود و تنها من می فهمیدم چیه 

دنیای عجیبیه. زمان اینقدر حلال قوی ای هستش که محکم ترین و قویترین چیزها رو در خودش حل می کنه و شاید هیچ اثری هم ازش باقی نمونه. 

و یه چیز باحال اینکه دیروز توی کیف پولم یه تیکه کاغذ پیدا کردم  که روش یه عالمه علامت هست و اصلا هیچ ذهنیتی ازش ندارم. نمی دونم چیه یا چه معنی ای می ده یا نمی دونم راجع به چیه. راستش می خوام تصمیم بگیرم این خاصیت فراموش کاری و پاکن ذهنمو رو تا مدتی تعطیل کنم تا الان لازم بوده ولی از این به بعد نباید چیزی رو فراموش کنم. 

- اهان یه چیز دیگه. موقع عاشورا تاسوعا از ادمهایی که نمی شناسید نذری نگیرید. حوصله ندارم توضیح بدم چرا. ولی این کارو نکنید. بهتون صدمه میزنه

نظرات 2 + ارسال نظر
عاصی شنبه 23 آبان 1394 ساعت 11:34

حالا دلیل تورو که نمیدونم ولی ننجونم خدابیامرز میگفت از کسی که نمیناسینش هیچی نگیرین حتی نذری
مگر اینکه به حال نزار و مرگ از سر گرسنگی افتادید
چون توی مال مردم ممکنه شبهه باشه و شما ندونسته غذای شبهه ناک بخورید و کم کم غذای شبهه ناک خُلق آدمو تغییر میده!
مثلا میگفت نذارید دوستاتون شمارو مهمون کنن الکی! شما که نمیدونید اون پول چجوری و از کجا بدست اومده!
البته خدابیامرز زیادی مذهبی و سختگیر بود

سهیلا جمعه 15 آبان 1394 ساعت 18:09 http://nanehadi.blogsky.com

چه عجب نوشتی.باشه.اگر ناشناس بودن نذری نمیگیریم

سلاام سهیلای عزیزم
واقعا خودمم خوشحالم :)) تونستم 4 خط بنویسم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد