نقشه ی جدید

مدتهاست فکر می کنم اعصابم ضعیف شده و خیلی زود عصبانی می شم...انگار پر از خشمهای فروخورده ام. پر از عصبانیت از موقعیتهایی که هرگز نتونستم اون موقع چیزی بگم و  عصبانیتم رو خالی کنم. از ادمها و شرایطی که خیلی ناعادلانه بوده ....حالا اینا توی درونم جمع شده..البته روی خودم دارم کار می کنم که یکم بهتر بشم و از تمرینات تمرکزیم استفاده می کنم...تا اینکه تازگیا می بینم ااای آقااااااااااااا خیلیها هستن که از من خیلی قاطی ترن..مخصوصا این دهه ی هفتادی ها....باز در مورد من طرف باید یه رفتار ناهنجاری ازش سر بزنه که داد بزنم سرش ولی اینا با یه خانم لطفا راه رو نبند ...هم سرت داد می زنن...یا مثلا بهشون بگید عزیزم لطفا جدی نگیر..دقیقا در مقابلش پرخاش می کنن !! در این حد تعطیلن...البته این بازم دلیل نمی شه.... ادم که نباید سر هر چیزی عین روانی ها داد بزنه..اصلا ببینم شماها خجالت نمی کشید..هاااااااان هان؟! :))

- یه مورد دیگه..بچه ها ما در دوره خشکسالی شدیدی قرار داریم..تا 10 سال دیگه وارد جنگ آب خواهیم شد و در نهایتش با این وضع مصرف بی رویه و خشک شدن رودخانه ها و مدیریت غلط و آتش گرفتن هزاران جنگل و شکار و نابودی هزاران موجود زنده و ساخت و سازهای بی رویه و تغییر کاربری زمینها و  سدها غیر کارشناسی شده و .....

ایران تبدیل به یک بیابان خواهد شد. خیلی جالب بود اون رفته بودم کپی بگیرم..روی دیوار مغازه فتوکپی...یه دونه نقشه بزرگ ایران بود..اولین چیزی که نظرمو جلب کرد دریاچه ی ارومیه بود که صاف رفت تو چشمم !! بعد با خودم فکر کردم..ما به جای اینکه نگران محو شدن فلسطین از نقشه باشیم که تقریبا شده..الان دیگه باید در نقشه های جدید دریاچه ی ارومیه رو حذف کنیم. عزیزم دریاچه ای توی اون منطقه دیگه وجود نداره و از اون بدتر هر روز تعداد به خاطر وزیدن باغدنمک در منطقه تعداد درختان بیشتری داره اونجا خشک می شه و کشاورزی داره نابود می شه

در نهایت با توجه به اینکه ایران ظرف 15- 20 سال عین عربستان یا مغولستان می شه....من یه نقشه جدید درست کردم...و زودتر از جغرافی دانان براش اسم گذاشتم....توجه شما رو به نقشه ی جدید جلب می کنم..وای به حال کسی که اسم این دو تا ناحیه جدید رو چیز دیگه بذاره....مثل همون جریان تاکسی نوشت می شه که سروش صحت از من برداشته !!!

- بعد شما هی منو مسخره کنین...الان دو تا خانوم مهمونمون بودن...دعا کردم نیان..زنگ زدن که میایم..بعد الان طوفان عجیبی در گرفت و مهمونا دوباره زنگ زدن که نمیایم..ما اینیم !!! :))))))


نظرات 1 + ارسال نظر
شادی (بهارنارنج) سه‌شنبه 30 تیر 1394 ساعت 00:16 http://citrusflower.blogsky.com

:( چقدر غم انگیزززز که به جای دریاچه ای که روزی خونه ی هزاران پرنده زیبا بود حالا شوره زار داریم ...

اره عزیزم..
راستشو بخوای من توی اون مغازه ی کپی وقتی دیدم دریاچه رو تازه بهم این حس دست داد که واقعا چی دست دادیم..ولی می تونم واسه ی نسل بعد تعریف کنم که من تا حالا دو بار قبل اینکه کاملا خشک بشه اونجا رفتم و حتی داخل دریاچه شنا هم کردم...حتی سوار قایق شدیم قبل ساخت جاده و رفتیم اون ور....امیدوارم هیچ کس اون سمتا نره..اینقدر از بین رفته دریاچه وحشتناک و تلخه که ادم دیوانه می شه می ره..من پارسال رفتم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد