پست جا مونده ی هفته ی پیش

این پست رو هم توی شمال نوشتم. واسه 14. 15 خرداد رفته بودم شمال:

خوب ما هم مثل خیلی های دیگه که فکر کردیم امام در دریا غرق شده اومدیم شمال...در شهر رامسر خیلیها در محدوده کمربندی چادر زدن و از امشب احیا گرفتن تا دو روز آینده.

به نظر من این دو روز تعطیلی تف سربالاست. نه کسی می تونه کنسلش بکنه..نه کسی می تونه جاده های شمالو ببنده. اما بهتون باید بگم توی این مواقع اوضاع شمال واقعا بحرانیه. به این دلیل که شهرهای شمالی تبدیل به دیوانه خانه می شه. شهر بی قانون فیلم بتمن. همون که توش یه دلقکه هست. یاد نیست کدوم قسمته. حالا چرا اینو می گم؟

برای اینکه اکثریت می خوان بیان دیگه ته تفریح رو تجربه کنن و خودشونو با الکل و مواد و شیشه و امثالهم خفه می کنند و شبها می افتن به جون این خیابونا....و هر نوع وحشیگری ای ازشون سر می زنه. یه بار یادمه دقیقا خیابان جلوی هتل رامسر این اتفاق واسه خود ما افتاد. داشتیم اونجا قدم می زدیم بعد یه دونه ماشین با سرعت خیلی زیادی داشت سمت ما می اومد. ما داخل پیاده رو بودیم. ماشینه که راننده اش کاملا تعطیل بود ماشین شاسی بلند رو نصفش رو اورده بود روی پیاده و نصفش وسط خیابون  و با سرعت خیلی بالایی به همین شکل داشت رد می شد. یعنی دقیقا با پدر من نیم متر فاصله داشت و بابا هم از حصار کناری پرید اون ور که ماشین داخل پیاده رو بهش نزنه..و بعد نوبت ما بود. که البته راننده خدا رو شکر به خودش اومد و برگشت داخل خیابون. جالبه بدونین این سبک صحنه ها توی این دیوانه خانه ها کم نیست. یادمه اون سال یه انگشتر جادویی دستم بود که توی کیفم جا مونده بود. اون انگشتر جادویی همه ی ما رو نجات داد. اصلا فکر می کنم حکمت ماجراهای اون سال به خاطر همون انگشتر بود که توی کیفم جا بمونه و مجبور شم با خودم ببرمش شمال. انگشتری که عقیق یمانی ؟ یمنی عتیقه ای بود که کلی خواص عجیب و غریب داشت.

و البته وقتی بهم گفت که این انگشتر خاصه..من باورم نمی شد..

خلاصه عزاداران عزیز خواهش می کنم هر غلطی می کنید بکنید ولی طوری باشه که فقط خودتونو بکشه و به خودتون صدمه بزنید. به جون بقیه کاری نداشته باشید. نمی شه؟ در حالی که مستید یا توی فضا هستید خواهشا رانندگی نکنید. باشه ؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد